?�?�?�?�?�?�?�?�

?�?�?�?�?�?�?�?�?�?� ?�?�?�?� ?�?�?�?�?�?�?�?� ?�?�?�?�?�?�?�?�?�?�

Saturday, October 26, 2002

امروز نامه هام رو ديدم : مرام كركسي ها از همه دنيا نامه نوشته بودن
حتي چند تا نامه هم از طريق ژوله بهم رسيد.
مشتي ها :‌به خدا خيلي چوكتونم.

حالا اينحرفها رو بيخيال. بذارين بجاش نصيحت كنم :
هيچوقت صبح جمعه بيدار نشين كله پاچه بخورين و بعدش هم
قبل از ظهر ودكا بخورين و ظهر جمعه جوجه كباب بخورين
و بعد از ظهر جمعه چاپي با كيك بخورين
چونكه مي ميرين. يا لااقل مثل من براي مدتي مي ميرين.

حالا كه اينجوري شد به دستور آشپزي امروز توجه كنين :
نصف ليوان را با بستني شكلاتي پر مي كنيد . مابقي ليوان را
ودكا بريزيد. ميل كنيد.

مجبورم يادآوري كنم كه اين دستورهاي آشپزي هم سياسي هستند
هم اقتصادي هم فرهنگي هم مابقي چيزها.

اما اينبار همه تفسير ها رو به خود شما واگذار مي كنم.

مشق شب :
ده بار تايپ كنيد
من ديگر بعد از كله پاچه عرق نمي خورم كه بعدش جوجه كباب بخورم.

راستي يك چيزي : من اين ماجراي «ميخ آمپر» رو براي چند نفر
تعريف كردم يك هفته است دارن مي خندن. همونكه مي گفت :
ميخ آمپرم كو ؟ شكار آهو. تفنگ من كو ليلي جان تفنگ من كو.

حالا اين شعر رو كه نوشتم ياد يك چيزي افتادم :
سامــــي مياي بريم دوچرخه سواري ؟!

Wednesday, October 23, 2002

ما دوم شديم.
مسابقه برج نفت رو مي گم.
وقتي مي گم «ما» يعني گنو.
باوند هم اول شد.
راستش رو بگم به نظر من طرح باوند بهتر از طرح ما است
و اول شدن حقش است.
اما اونهايي كه بيشتر از من معماري حاليشون ميشه
معتقدن كه طرح ما بهتره.
طرح ما پنج تا برجه كه سه تا شون كجه !
كج يعني اينكه 15 تا 20 درجه به طرف جنوب كج شده و
طبقه آخرش 18 متر اينور تر از طبقه اولشه.
پدرم در اومد تا تونستم شكل قاب بندي سازه ايش رو
حل كنم و يك كاري كنم كه پايدار بشه.

اصلا چرا انقدر تعريف مي كنم ، خودتون برين ببينين :
نمايشگاه بين المللي سالن 37 الف (‌سالن گروه قطعات فولادي )‌
همه هشت تا طرح رو به نمايش گذاشتن.
ولي اون شيش تاي ديگه رو اصلا نگاه نكنين :
طرح ره شهر مثل سيب زميني فشنديه.
طرح ميرميران هم واقعا مايه آبرو ريزيه.
طرح سينام مثل كار بچه دبستاني ها مي مونه.
طرح بافت شهر رو انگار با لگو درست كردن.
بقيه هم يك چيزايي تو همين مايه ها هستند.