لنگر
امروز ما یک آهنگ فولکلوریک رو بررسی می کنیم :
عقرب زلف کجت با قمر قرینه / تا قمر در عقربه کار ما همینه
کیه کیه در می زنه من دلم می لرزه / در رو با لنگر می زنه من دلم می لرزه
ماه غلام رخ زیبای توست/سرو کمربسته بالای توست ... الی آخر
این شعر دارای ساختار خیال انگیز فوق العاده ای است. منظورم این است که باید تصورش کنید.
عقرب زلف کجت با قمر قرینه
تصور کنید که محبوب زلفش را کج کرده است. بعد روی آن زلف یک عقرب نشسته است که با قمر ( مامان مامان بالاخره سنبل بابا دوستعلی رو بریدی یا نه ) همنشین است. خداییش یک همچین محبوبی را می خواهید چیکار ؟ آخه عقرب عادی چیه که با قمر هم قرین بشه. چه شود.
تا قمر در عقربه کار ما همینه
بله این قسمت شعر برای ما کاملا آشناست. همین دور و اطراف که نگاه کنید دوستانی را به خاطر خواهید آورد که اوضاعشان قمر در عقرب بوده است و کارشان همین بوده است. البته می گویند که باعث ضعیف شدن چشم می شود. والله اعلم.
کیه کیه در میزنه من دلم می لرزه
خداییش مجسم کنید که در را که می زنند، دل آدم بلرزد ( وووی ) جای پدرام خالی که پرید نوساناتش را حساب کند.
در رو با لنگر می زنه من دلم می لرزه
خداییش تا حالا لنگر دیدین ؟ اگه ندیدین از شهرام بپرسید که از اعقاب نوح پیامبره. اون لنگر و اینجور چیزها زیاد دیده.
اصلا من به نظرم میاد که اونهایی که با هواپبما رفتند آمریکا اشتباه کردند. اگه به جاش با تایتانیک می رفتند هم لنگر می دیدند هم کلی براشون خوب می شد.
مثلا به این نمایشنامه کوتاه دقت کنید :
نمایشنامه در یک صحنه با حضور کیت وینسلت و نیما. مکان : بغل لنگر جلوی کشتی تایتانیک
نیما : نه کیت خودتو ننداز تو اقیانوس. می میری ها !
کیت وینسلت : نه من باید خودمو بکشم از دست این رفیق شما.
نیما : از دست رفیق ما ؟ آخه منکه توضیحات کافی بهش دادم که چی کار باید بکنه ...
کیت وینسلت : گور بابای اون توضیحات کافیت. حالا من این واکی تاکی رو چه جوری بیارم بیرون. بهتره خودمو بکشم !
توضیح واضحات : اصولا این داستان تخیلی است. ما این دور و اطراف کسی را نمی شناسیم که احتیاج به واکی تاکی و توضیحات مربوطه داشته باشد. منظورمان هم آن کسی که شما خیال می کردید نبود.
ما اصلا رشته کار از دستمان در رفت و نفهمیدیم کجای شعر را تفسیر کردیم، کجایش هنوز باقی مانده. هر چی که هست باقیش را خودتان تفسیر کنید.
عقرب زلف کجت با قمر قرینه / تا قمر در عقربه کار ما همینه
کیه کیه در می زنه من دلم می لرزه / در رو با لنگر می زنه من دلم می لرزه
ماه غلام رخ زیبای توست/سرو کمربسته بالای توست ... الی آخر
این شعر دارای ساختار خیال انگیز فوق العاده ای است. منظورم این است که باید تصورش کنید.
عقرب زلف کجت با قمر قرینه
تصور کنید که محبوب زلفش را کج کرده است. بعد روی آن زلف یک عقرب نشسته است که با قمر ( مامان مامان بالاخره سنبل بابا دوستعلی رو بریدی یا نه ) همنشین است. خداییش یک همچین محبوبی را می خواهید چیکار ؟ آخه عقرب عادی چیه که با قمر هم قرین بشه. چه شود.
تا قمر در عقربه کار ما همینه
بله این قسمت شعر برای ما کاملا آشناست. همین دور و اطراف که نگاه کنید دوستانی را به خاطر خواهید آورد که اوضاعشان قمر در عقرب بوده است و کارشان همین بوده است. البته می گویند که باعث ضعیف شدن چشم می شود. والله اعلم.
کیه کیه در میزنه من دلم می لرزه
خداییش مجسم کنید که در را که می زنند، دل آدم بلرزد ( وووی ) جای پدرام خالی که پرید نوساناتش را حساب کند.
در رو با لنگر می زنه من دلم می لرزه
خداییش تا حالا لنگر دیدین ؟ اگه ندیدین از شهرام بپرسید که از اعقاب نوح پیامبره. اون لنگر و اینجور چیزها زیاد دیده.
اصلا من به نظرم میاد که اونهایی که با هواپبما رفتند آمریکا اشتباه کردند. اگه به جاش با تایتانیک می رفتند هم لنگر می دیدند هم کلی براشون خوب می شد.
مثلا به این نمایشنامه کوتاه دقت کنید :
نمایشنامه در یک صحنه با حضور کیت وینسلت و نیما. مکان : بغل لنگر جلوی کشتی تایتانیک
نیما : نه کیت خودتو ننداز تو اقیانوس. می میری ها !
کیت وینسلت : نه من باید خودمو بکشم از دست این رفیق شما.
نیما : از دست رفیق ما ؟ آخه منکه توضیحات کافی بهش دادم که چی کار باید بکنه ...
کیت وینسلت : گور بابای اون توضیحات کافیت. حالا من این واکی تاکی رو چه جوری بیارم بیرون. بهتره خودمو بکشم !
توضیح واضحات : اصولا این داستان تخیلی است. ما این دور و اطراف کسی را نمی شناسیم که احتیاج به واکی تاکی و توضیحات مربوطه داشته باشد. منظورمان هم آن کسی که شما خیال می کردید نبود.
ما اصلا رشته کار از دستمان در رفت و نفهمیدیم کجای شعر را تفسیر کردیم، کجایش هنوز باقی مانده. هر چی که هست باقیش را خودتان تفسیر کنید.