?�?�?�?�?�?�?�?�

?�?�?�?�?�?�?�?�?�?� ?�?�?�?� ?�?�?�?�?�?�?�?� ?�?�?�?�?�?�?�?�?�?�

Friday, April 30, 2004

در هنگام گرما مي گن : گرممه
لابد در هنگام سرما هم بايد بگن : سرممه.
كه البته انگليسيها از لغت Nipples استفاده مي كنن‌!
هفته پيش با شكيبا و جاويد و سام صابر رفتيم شمال ديدن ميلاد ذكريا.
دليل اين امر هم اين بود كه ميلاد حسابي استخورد شده بود. يعني هرچي استخوان داشت خورد شده بود.
شرح واقعه اين است كه ميلاد و دايي اش داشتند مي رفتند شمال. نزديك آمل تصميم مي گيرند كه بپيچند طرف يك قهوه خانه . يك وانت هم كه از روبرو مي آمده محكم كوبيده به ماشينشان.
بنده خدا ميلاد هم 9 تا دنده اش شكسته است و لگن خاصره اش خورد شده و استخوان رانش هم از دو جا شكسته. بعد لگن خورد شده اش رفته داخل شكمش و حسابي آنرا از داخل پاره كرده است به حدي كه در بيمارستان آمل اولش دكتر به جاي اينكه دستانش را ضد عفوني كند و ميلاد را عمل كند، وضو مي گيرد كه نماز ميت بخواند !
خلاصه اينكه ميلاد را مي فرستند تهران و دكتر نوروزي و سه تا دكتر ديگر به مدت 6 ساعت مداوم عملش مي كنند و بعد هم مي فرستندش بابل كه سه ماه روي تخت بي حركت بخوابد.
البته روزي دو سه دقيقه با واكر راه مي رود، روزي يك ساعت هم مي نشيند.
اين بود ماجراي استخورد شدن ميلاد.
ميلاد هم قبلا 51 كيلو بود حالا شده 48 كيلو.

مواد لازم براي تهيه 48 كيلو ميلاد :
مقدار 45 كيلو پوست و استخوان
مقدار 2 كيلو مو
پيچ ، مهره، ميخ، پروتز و پلاتين به مقدار كافي ( در حدود يك كيلو )