چه سالی است امسال.
اول از همه اینکه آقای زواره عزیز انشالله توجه خواهند کرد که یک مرام کرکسی واقعی فقط در هفته آخر خرداد می تواند ازدواج کند. و چه بهتر که در یکی از روزهای 25 ، 26 ، 28 یا 29 باشد تا تاریخ تکراری نداشته باشیم.
دوم هم اینکه خدا را چه دیدید ؟ شاید ما را سه چهار ماه دیگر در ممالک راقیه مشاهده کردید...
یعنی اینکه ما فعلا قدم اول را برداشته ایم و در کنفرانس سالانه شریف در سانتاکلارا ثبت نام کرده ایم و اگر ویزا بگیریم انشالله هفته آخر جولای می آییم و تا اواسط آگوست هم در شیطان بزرگ می مانیم. برنامه مان هم این است که اولش می رویم به نیویورک و سه چهار روز می مانیم. بعدش هم لابد می رویم بوستون و دو روزی هم آنجا می مانیم. آنوقت از همانجا پرواز می کنیم به سانفرانسیسکو و سه چهار روز هم آنجا خواهیم بود. بعدش می رویم لوس آنجلس عزیز و یک هفته ده روزی را آنجا خواهیم بود و این وسط یکی دو روز هم به لاس وگاس خواهیم رفت.
و البته همه اینها به شرطی است که ویزا بگیریم و تحریم نشده باشیم و جنگ نشده باشد و بمب توی سرمان نخورده باشد و هنوز زنده باشیم و صدها میلیارد دلار طلبمان را از کارفرماهای عزیز(شامل بابک خضوعی) گرفته باشیم و هزار جور اما و اگر دیگر...
اما همینجا شرط می کنم که اگر من آمدم، نامرداست کسی که من را آنجا دودره کند و آنقدری که دلم تنگ شده است با من وقت نگذارند و درس و کار را بهانه کند.
اول از همه اینکه آقای زواره عزیز انشالله توجه خواهند کرد که یک مرام کرکسی واقعی فقط در هفته آخر خرداد می تواند ازدواج کند. و چه بهتر که در یکی از روزهای 25 ، 26 ، 28 یا 29 باشد تا تاریخ تکراری نداشته باشیم.
دوم هم اینکه خدا را چه دیدید ؟ شاید ما را سه چهار ماه دیگر در ممالک راقیه مشاهده کردید...
یعنی اینکه ما فعلا قدم اول را برداشته ایم و در کنفرانس سالانه شریف در سانتاکلارا ثبت نام کرده ایم و اگر ویزا بگیریم انشالله هفته آخر جولای می آییم و تا اواسط آگوست هم در شیطان بزرگ می مانیم. برنامه مان هم این است که اولش می رویم به نیویورک و سه چهار روز می مانیم. بعدش هم لابد می رویم بوستون و دو روزی هم آنجا می مانیم. آنوقت از همانجا پرواز می کنیم به سانفرانسیسکو و سه چهار روز هم آنجا خواهیم بود. بعدش می رویم لوس آنجلس عزیز و یک هفته ده روزی را آنجا خواهیم بود و این وسط یکی دو روز هم به لاس وگاس خواهیم رفت.
و البته همه اینها به شرطی است که ویزا بگیریم و تحریم نشده باشیم و جنگ نشده باشد و بمب توی سرمان نخورده باشد و هنوز زنده باشیم و صدها میلیارد دلار طلبمان را از کارفرماهای عزیز(شامل بابک خضوعی) گرفته باشیم و هزار جور اما و اگر دیگر...
اما همینجا شرط می کنم که اگر من آمدم، نامرداست کسی که من را آنجا دودره کند و آنقدری که دلم تنگ شده است با من وقت نگذارند و درس و کار را بهانه کند.