خدا بيامرز مرحوم علي فرنود هم رفت آمريكا. ديگه كم كم تعداد رفقاي حاضر در شيطان بزرگ بيشتر از رفقاي حاضر در اينجا مي شه. راستش دو سه روز پيش به فكر افتاده بوديم كه چند نفر دوست جديد پيدا كنيم كه وقتي كه همه دوستان رفت خارج يكي باشه كه وقتي ماشين آدم پنچر ميشه بياد كمك آدم !
يك چيز جديد هم كشف كردم : بعد از دو سه سال برگزاري مراسم در هتل شكوفي فراز، من هفته پيش متوجه شدم كه آدم وقتي كه با دوستاش دور هم جمع مي شن اگه آهنگ بذارن و برقصن هم خيلي خوش مي گذره. اين كشف رو هم مديون مانا و منوچهر هستم كه پنج شنبه اي خيلي در خانه شان به ما خوش گذشت.
با خودم فكر مي كردم كه شايد خوش گذشتن به آدم به محيط هم مربوط باشه، در خانه آنها احساس راحتي و گرمي مي كردم. مثلا دقت كنيد : در هتل خضوعي آدم در شومينه احساس راحتي مي كند ولي در سالن نه. يا مثلا آدم در زيرزمين خانه پدرام اينها احساس راحتي مي كرد ولي در سالن خانه شان انقدر راحت نبود. به اين مي گويند اثر محيط بر انسان.
در ضمن ديشب بعد از مدتها بازگشايي مجدد هتل فراز رو جشن گرفتيم، همه بودند الا سام. شامل بن خضوع و بن درود و بن زوار. تيمساردخت هم بود.
جاي همگي كساني هم كه نبودند خالي بود.
يك چيز جديد هم كشف كردم : بعد از دو سه سال برگزاري مراسم در هتل شكوفي فراز، من هفته پيش متوجه شدم كه آدم وقتي كه با دوستاش دور هم جمع مي شن اگه آهنگ بذارن و برقصن هم خيلي خوش مي گذره. اين كشف رو هم مديون مانا و منوچهر هستم كه پنج شنبه اي خيلي در خانه شان به ما خوش گذشت.
با خودم فكر مي كردم كه شايد خوش گذشتن به آدم به محيط هم مربوط باشه، در خانه آنها احساس راحتي و گرمي مي كردم. مثلا دقت كنيد : در هتل خضوعي آدم در شومينه احساس راحتي مي كند ولي در سالن نه. يا مثلا آدم در زيرزمين خانه پدرام اينها احساس راحتي مي كرد ولي در سالن خانه شان انقدر راحت نبود. به اين مي گويند اثر محيط بر انسان.
در ضمن ديشب بعد از مدتها بازگشايي مجدد هتل فراز رو جشن گرفتيم، همه بودند الا سام. شامل بن خضوع و بن درود و بن زوار. تيمساردخت هم بود.
جاي همگي كساني هم كه نبودند خالي بود.