?�?�?�?�?�?�?�?�

?�?�?�?�?�?�?�?�?�?� ?�?�?�?� ?�?�?�?�?�?�?�?� ?�?�?�?�?�?�?�?�?�?�

Wednesday, November 10, 2004

جای همگی خالی
انقدر استخر خوش گذشت که حد نداره.
بعد از استخر هم متوجه شدیم که خیلی کلسترول از دست دادیم و مجبور شدیم که 12 نصفه شب بریم و کله پاچه بخوریم.
فقط تا 24 ساعت بعدش تمام وجودم بوی کلر می داد ! :)

Monday, November 08, 2004

من همینجا به همه اخطار می کنم که شرعیات رو رعایت کنند. منظورم اینه که آقایون لطفا جوج هایی که بدهکارین هرچی زودتر به دوستان بدین.
به خدا که جوج نداده حرامه. علی الخصوص روی صحبتم با این زواره است که مدرسه مفید رفته و حرام و حلال سرش میشه : آقای زواره هیچ می دونی که اگه امروز اجلت سر برسه چقدر غرق و آلوده گناه هستی ؟
بابا جان بیا و جوج بده استخونهاتو سبک کن. بار گناهانت رو کم کن. عمل حرامت رو با جوج به حلال تبدیل کن.
منظورم این نیست که بقیه جوج بدهکار نیستن ها ... ماشالله همگی انقدر فعال هستند که اگه بخوان جوج های عقب افتاده رو بدن باید بگیم یک میز توی مرغ برشته قیطریه برامون به نام بزنن.
یعنی مثلا فکرش رو بکنین که سام بخواد جوج های غقب افتاده اش رو بده. وضعی پیش میادکه دیگه مرغ تو تهران باقی نمی مونه. از خضوعی هم که چیزی نگم بهتره.
خداییش فکر عاقبت کار باشین. آقایون ! گذشته چراغ راه آینده است. به تاریخ مرام کرکسی ها مراجعه کنین و ببینین که ندادن جوج معادل است با پکیدن دختر مردم. مگه دختر مردم چه هیزم تری به شما فروخته ( آ مگه به دختر هیزم فروش هم رحم نکردین ! )که می خواین بپکه. نکنه می خواین اسم ببرم که کی جوج نداد آخرش چی شد ؟
من اصلا در اینجا روی صحبتم با زواره است : اقای زواره دیدی جوج ندادی دختر مردم پرت شد رفت 5000 کیلومتر اونطرفتر. اصلا من می خوام بپرسم که ما چرا اینهمه مدت لجن کشون زواره رو برقرار نکردیم؟
حالا من نمی خوام یک چیزایی رو اینجا مطرح کنم اما اصلا این زواره برای چی اینهمه میره تبریز ؟ نکنه فکر کرده چون مریم گلی رفت تبریز شوهر پیدا کرد اگه زواره هم بره اونجا بهش زن میدن ؟
اصلا کی زنش رو میده به زواره ؟ من که اگه جای بابای دختره بودم اگه بز داشتم هم نمی دادم ببره بچرونه چه برسه به اینکه دختر بهش بدم که معلوم نیست چیکارش می کنه....

در ضمن من با زواره هیچ خصومتی ندارم. جهت رعایت بی طرفی باید بگم که دوسیه اش سیاه تر بعضی های دیگه نیست. اما خودش هم قبول داره که این وبلاگ نیازمند سوژه است و حالا که چند هفته ای است که دوستان شیرینکاری جدید نکردن ( یا اگر هم که کردن خبرش به من نرسیده )مجبورم مراسم ملی میهنی و دینی و آیینی لجن کشون رو با شرکت زواره برقرار کنم. جای مریم خالی که چه سوژه ها براش در بیاره ...
باید اعلام کنم که برای اشتباه نشدن اسامی از این به بعذ مریم , مریم است و مریم گلی , مریم گلی. اشتباه نگیرید.
در ضمن اگه منو ندیدین بدونین که علی درود منو تو استخر غرق کرده. خدا لعنتش کنه اگه منو غرق کنه. من که کاریش نداشتم. حتی اسمش رو هم تو لیست جوج ننوشته بودم

Sunday, November 07, 2004

آقا من ذوقم به کل خشکیده.
سه دفعه این وبلاگ را از اول تا آخر نوشتم بعد پاک کردم.
دوستان لطفا یک گندی بزنن یک سوژه جدید برای من فراهم کنن.

البته به عنوان خالی نبودن عریضه : جاتون خالی ما و دودمانمون شراب انداختیم با 220 کیلو انگور
سهم ما یک چیزی میشه در حدود 40 لیتر.
ایشالله دو هفته دیگه که آماده بشه تا عید مستیم.

در ضمن مرحوم حشمت که به دیدار معبود رفته بود, علی پاک موقعیت و مناسب ميبينه و ناگهان یک خواب مصلحتی می بینه که حشمت اومده به خوابش و بهش می گه که زود زن بگیرین.
البته اینجور خوابهای مصلحتی بدک هم نیست و در تاریخ گاهی کارساز بوده.
هرچند باید شدیدا اخطار کنم که استاندارد رو باید در ازدواج رعایت کنین. استانداردی که لاله-شکیبا-مریم به عنوان همسران مرام کرکسی ها قرار دادن خیلی بالاست. خیلی باید بگردین یک همچین جواهر هایی پیدا کنین.