?�?�?�?�?�?�?�?�

?�?�?�?�?�?�?�?�?�?� ?�?�?�?� ?�?�?�?�?�?�?�?� ?�?�?�?�?�?�?�?�?�?�

Sunday, November 24, 2002


هيچوقت فكر نمي كردم كه ممكنه از آهنگ هايده خوشم بياد. هيچوقت فكر نمي كردم كه تا آخر يك آهنگش رو گوش كنم. داشتم كانال هاي ماهواره رو بالا پايين مي كردم و به كانالهاي ايراني رسيدم و ديدم كه يكي شون آهنگ هايده گذاشته :‌شانه هايت را براي گريه كردن دوست دارم.

ياد يك شبي افتادم كه دسته كركسي ها با علي و مهدي شمال بوديم. فكر كردم كه شايد ماجراهاي اون شب رو تو وبلاگم تعريف كنم و بعد ديدم كه نمي تونم. شايد ارزش دوستي ها هم همين باشه :‌مشترك بودن در خاطراتي كه نميشه تعريفشون كرد و فقط كسايي مي فهمنش كه توش بودن. فكرشو بكنين كه من تعريف مي كردم كه علي و آرش و مهدي انقدر مست بودن كه صداي عربده شون و صداي نوار هايده شون تا وسط جاده ساحلي مي رسيد و لازم نبود ما به ويلا برسيم تا بفهميم چقدر خوردن. يا تعريف كنم از مهدي كه تو اون حالت پشت ديوار الله مي ديد يا علي كه مدعي بود هيچي نخورده. تازه فكرشو بكنين كه اين علي و مهدي يكي شون 110 كيلوئه و يكي شون 130.يا نيما كه تو خانه دريا يك كسي رو ديده بود كه اعصابشو به هم ريخته بود يا مازيار كه فكر كنم از اينكه نيما قاطي كرده بود اعصاب نداشت يا پدرام كه هنوز تو شيش و بش عروسي بود و اون هم براي خودش يك جوري قاطي بود. يا تعريف كنم كه بعد از اينكه اين لشكر پاتيل و قاطي خوابيدن تازه براي خودم نشستم و يك پيك ريختم و پكي به سيگار زدم. فكرشو بكنين آدم 4 نصفه شب بشينه براي خودش عرق آشوت بريزه. براي كسايي كه غريبه هستن و عرق آشوت نخوردن بايد تعريف كنم كه اين آشوت سگ مرده رنده مي كرد تو عرقش كه اون مزه آشغال رو مي داد.يك كسي كه جزو خضوعي بازها نباشه هيچوقت نمي فهمه صحنه اي كه مهدي داشت آرش رو مي كرد تو پنكه سقفي يعني چي.
تاحالا ديده بودين يك كسي به اين دري وري اي احساس هاي نوستالژيك بيان كنه.

راستي من بالاخره پريشب به لطف جاويد يكي از عقده هاي اساسيم گشوده شد و تكيلا خوردم. گيراييش بد نبود ولي من احمق نمي دونم چرا از اين چيزهاي خوب خوشم نمياد و دلم هميشه هوس آبراهام و آلفرد داره.

در ضمن گيرم اوضاع اينجا انقدر قاراشميش باشه كه آدم هر روز فكر كنه كه يك كوي دانشگاه ديگه در راهه ولي اين دليل نميشه كه مازيار مشخص نكنه كه ما براي كي كت شلوار بدوزيم و كراوات چه رنگي ست كنيم. مباركه.

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home